loading...
سرزمین پارس
اهورا بازدید : 164 یکشنبه 24 بهمن 1389 نظرات (3)

    پارت ها

پارت نام یکی از اقوام ایرانی است که در شمال و شمال شرق ایران سکونت داشته‌اند .
پارت‌ها را برخی از تاریخ نویسان از اقوام سکایی دانسته اند ! که به زبان پهلوی سخن می‌گفتند و آنها را شاخه‌ای از گروه پارنی   PARNI   از قوم  داهه  یا  داخ  معرفی کرده‌اند که در ناحیه پر‌ثوه ( منطقه‌ای در خراسان بین گرگان و کومس ) زندگی می‌کردند .
با نام  پرثوه  برای نخستین بار در کتیبه‌های بیستون و نقش رستم در زمان هخامنشیان برخورد می‌کنیم که نشان می‌دهد آن ولایات جزو شاهنشاهی هخامنشی محسوب می‌شدند .
نقش اصلی این ایرانی‌های دلاور پس از اشغال ایران توسط یونانی‌ها و مقدونیان مشخص می‌شودکه چه جانانه با بیگانگان جنگیدند و آنها را از ایران بیرون کردند ، بلکه حتی رومیان را در اوج قدرتشان بارها شکست دادند !
رومی که سربازانش تقریباً تمامی اروپا و قسمتی از آفریقا را گرفته بودند و در آسیا هم به پیش‌روی  خود ادامه می‌دادند که پارتیان همچون یک سد محکم در برابر آنها ایستادگی كردند و شکستشان دادند .
پارت‌ها تنها سلسه پادشاهی در ایران بودند که نگذاشتند ایران به دست بیگانگان بیفتد یعنی از نظر قدرت دفاعی از سلسله  هخامنشیان  و  ساسانیان  به مراتب قوی‌تر بودند .
شیوه‌های تدافعی آنها بر پایه جنگ و گریز و خسته کردن سپاه دشمن تا حد مرگ بوده است !
گفتن این نکته ضروری است که پارت‌ها قریب به سیصد سال در حال جنگ با رومی‌ها بودند وچه خوب از عهده این کار برآمدند . حتی آخرین پادشاه پارت‌ها با نام  اردوان پنجم ( که به دست  اردشیر بابکان  کشته شد ! ) در برابر ماکرینوس و کاراکالای حیله‌گر رومی  که می‌خواست با توطئه‌ای کثیف اردوان پنجم را بکشد پیروز شد و حتی به روم خراجی هم تحمیل کرد !
دوره پارتها را می توان دوره استقلال و تولد دوباره ایرانیان دانست .

پارت‌ها حدود پنج قرن در ایران پادشاهی کردند و پادشاهان بسیاری در سلسله اشکانی داشتند . تاریخ دقیق پادشاهی بسیاری از این پادشاهان به درستی مشخص نیست !  گاهی تاریخ‌نویسان به خصوص تاریخ‌نویسان رومی نام دو یا سه پادشاه را با یکدیگر ذکر می‌کنند و این  جای تعجب دارد و گاهی باعث گیج شدن انسان می‌شود!  
ممکن است برخی نام‌ها و یا  سال‌های پادشاهی اشتباه باشد و به راستی در سلسله اشکانی به ناشناخته‌ها و پرسش‌های بسیاری بر می‌خوریم . تاریخ نویسان   رومی دقیقاً همه چیز را ذکر نمی‌کردند ؛ آن بخشی برای ایشان مهم بود که جنگی بین پارت‌ها یا رومی‌ها در گرفته باشد و یا قراردادی بین طرفین منعقد شده باشد .
بدبختانه این هم   بخشی از ناشناخته‌های تاریخ ایران باستان است .
به هر حال در اینجا نام این پادشاهان و تاریخ تقریبی پادشاهی آنها    برای دوستان علاقمند آورده

اهورا بازدید : 112 یکشنبه 24 بهمن 1389 نظرات (0)

آيا ميدانيد؟

 

آيا ميدانيد : اولين مردماني كه پا به قاره آمريكا گذاشتند ايراينان و ارتش داريوش بوده است وكريستف كلب و واسكودوگاما بر اثر خواندن كتابهاي ايراني كه در كتابخانه واتيكان بوده به فكر قاره پيمايي افتاده اند.  

 

آيا ميدانيد؟

آيا ميدانيد :

داريوش در سال 521 قبل از ميلاد فرمان داد : من عدالت را دوست دارم ، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پايين اجتماع خشنود نيستم.    

            

 

آيا ميدانيد؟

 

 

آيا ميدانيد : پايتخت عراق كنوني كه بغداد ناميده ميشود واژهاي كاملا ايراني است و اين شهر پايتخت ايران بوده است ) تيسفون .( بغداد به معني بغ + داد به معني داده شده از طرف خداوند . در تاريخ ايران باستان آمده است كه در اين شهر شاهنشاه انوشه روان هفته اي يكبار دادگستري مينموده و داد مظلومان را بررسي ميكرده است

                     

                                  

آيا ميدانيد

 : حكيم سهروردي معروف به شيخ اشراق كه در سال 549 پا به جهان گشود در سال 587 هجري توسط شيخ صلاح الدين عيوبي خليفه مصر و شام در سن 38 سالگي كشته شد . او از نورالانوار ستايش بسيار ميكند كه همان آتش زرتشت است . وي در كتب خود از حكماي ايران مانند جاماسب -فرشوشتر و بزرگمهر به نيكي ياد ميكند .

منبع:وبلاگ ایران باستانhttp://www.ehsansaadat.blogfa.com/

اهورا بازدید : 135 یکشنبه 24 بهمن 1389 نظرات (0)

آيا ميدانيد؟

 

آيا ميدانيد : اولين مردماني كه پا به قاره آمريكا گذاشتند ايراينان و ارتش داريوش بوده است وكريستف كلب و واسكودوگاما بر اثر خواندن كتابهاي ايراني كه در كتابخانه واتيكان بوده به فكر قاره پيمايي افتاده اند.  

 

آيا ميدانيد؟

آيا ميدانيد :

داريوش در سال 521 قبل از ميلاد فرمان داد : من عدالت را دوست دارم ، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پايين اجتماع خشنود نيستم.    

            

 

آيا ميدانيد؟

 

 

آيا ميدانيد : پايتخت عراق كنوني كه بغداد ناميده ميشود واژهاي كاملا ايراني است و اين شهر پايتخت ايران بوده است ) تيسفون .( بغداد به معني بغ + داد به معني داده شده از طرف خداوند . در تاريخ ايران باستان آمده است كه در اين شهر شاهنشاه انوشه روان هفته اي يكبار دادگستري مينموده و داد مظلومان را بررسي ميكرده است

                     

                                  

آيا ميدانيد

 : حكيم سهروردي معروف به شيخ اشراق كه در سال 549 پا به جهان گشود در سال 587 هجري توسط شيخ صلاح الدين عيوبي خليفه مصر و شام در سن 38 سالگي كشته شد . او از نورالانوار ستايش بسيار ميكند كه همان آتش زرتشت است . وي در كتب خود از حكماي ايران مانند جاماسب -فرشوشتر و بزرگمهر به نيكي ياد ميكند .

منبع:وبلاگ ایران باستانhttp://www.ehsansaadat.blogfa.com/

اهورا بازدید : 129 یکشنبه 24 بهمن 1389 نظرات (0)

 سلوکیان

                       اسكندر مقدوني پس از پيروزي بر داريوش سوم آخرين پادشاه هخامنشي در جنگ گوگمل در 331 پيش از ميلا‌د توسط بسياري از ايرانيان، پادشاه بزرگ خوانده شد. مردم بابل بر سر راه فاتح جوان گل ريختند، شوش نيز بي‌هيچ مقاومتي تسليم شد. وي در پرسپوليس بايد گنجينه‌هاي فراواني يافته باشد اما در چهارمين ماه حضورش در آنجا سمبل شكوه و افتخار ايرانيان طعمه شعله‌هاي آتش شد.

 

كاوشگران اين ناحيه علا‌وه بر آثار آتش‌سوزي، نشانه‌هايي مبني بر غارت تخت‌جمشيد را نيز پيدا كردند. تاراج و تخريب تخت جمشيد با رضايت سپاهيان اسكندر انجام گرفت. حتي اگر او خواستار نابودي و ويراني كامل تخت‌جمشيد نيز نبود كمبود آب در نواحي اطراف همراه با اشتعال قاب‌ها و سقف‌هاي چوبي و پرده‌هاي سنگين، خاموش كردن آتش را غيرممكن كرده بود.

 برابی خوا

پرسپوليس البته به علت اهميت فراوانش براي هخامنشيان تنها بنايي بود كه به‌دست اسكندر تخريب شد. اسكندر را مي‌توان بنيانگذار شهرهاي پهلو به پهلوي يوناني و پارسي دانست. طرح عظيم او براي اتحاد حكومتي يونان، مصر و آسيا در يك امپراتوري عظيم و گسترده و بناي يك اتحاديه حقيقي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي از آسيا و اروپا با مرگ وي در 323 پيش از ميلا‌د در بابل نقش بر آب شد و همراه با او به زير خاك رفت.

 

پس از جنگ‌هاي ديادوچي كه به مرگ اسكندر منجر شد، كشورهاي ايران، بين‌النهرين، شمال سوريه و بخش اعظم آسياي صغير به زير سلطه سلوكوس يكي از ژنرال‌هاي سابق اسكندر رفت و وي سياست اتحاد يوناني‌ها و پارسيان را دنبال نمود. وي با يك اشراف زاده ايراني ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج پسري به نام آنتيوخوس بود كه ظاهرا" داراي توانايي و استعداد فراواني در فرماندهي نظامي بود و وي حاكميت سلوكيان را كه پدرش بنا نهاده بود يكپارچه و متحد كرد. حكومت وي تا نيمه قرن دوم پيش از ميلا‌د در ايران و بين‌النهرين همچنان پابرجا بود. از اين زمان به بعد سلوكيان تحت فشار فزاينده‌اي از سوي اقوام نيمه كوچ نشيني كه بعدها پارتيان خوانده شدند و از سمت شمال شرق به داخل ايران نفوذ كردند قرار گرفتند.

 

مهم‌ترين جنبه حاكميت سلوكيان در ايران زندگي شهري رشد يافته در شهرهاي تازه تاسيس آنها بود. ظاهرا" سيستم ارتباطي هخامنشيان همچنان بر سر جاي خود باقي ماند و سفر و تجارت از طريق جاده ميان سلوكيه و تيگريس در بين‌النهرين و باكترا در بلخ بعدها با تاسيس شهرهاي جديد در امتداد اين جاده تسهيل گرديد.

 

. ديگر ويژگي‌ها و خصيصه‌هاي فرهنگي هم از دوره پيش از هلنيستيك تا اواخر در ميانه‌هاي حاكميت سلوكيان نجات يافتند و باقي ماندند در نگاه اول بيگانه و غير ممكن به نظر مي‌رسد. در حقيقت اين دوره دوره‌اي بود كه انشعابات امورعقلا‌يي سنتي و كهن به اوج خود رسيدند. اين نكته خصوصا" در ارتباط با متون مربوط به ستاره‌شناسي بر روي الواح به خط ميخي در دوره سلوكي كه در شهرهاي اروك و بابل در بين‌النهرين كشف شدند صدق مي‌كند.

 

هنر و معماري هم بايد براي بالا‌بردن وجهه و اعتبار حاكمان بنا به اهداف ديني و مذهبي و حتي براي خوشامد شهروندان متمول ايراني در عصر سلوكي به خدمت درآمده باشد. آثار بسيار‌اندكي از آن دوران به جاي مانده است هرچند كه آثار به‌دست آمده چندان هم به خوبي شناخته شده نيستند. در حقيقت تنها دو ستون يوناني از كورها در نزديكي قم به جاي مانده كه متعلق به دوره سلوكيان است. در كنگاورنزديك كرمانشاه بازمانده‌هاي يك بناي بزرگ به همراه جرزهاي عظيم‌الجثه كه به دوره سلوكي مربوط مي‌شود و متفاوت از شيوه ساختمان سازي پارتيان است توسط هرتسفلد كشف و شناسايي شد. از معبدي كه به دستور آنتيوخوس سوم براي نكوداشت همسرش لا‌ئوديسئا در نهاوند بنا شده بود هيچ اثري برجاي نمانده است. احتمالا‌" بناهاي سلوكي از سنت يوناني استفاده از سنگ‌هاي مرغوب با نماي مناسب و ستون‌هايي از جنس مرمر يا سنگ آهك پيروي مي‌كردند كه تمامي اين بناها توسط رعايا و دهقانان محلي كه مشتاق سنگ‌هاي كار شده در اغلب نقاط خاور نزديك هستند غارت شده و به يغما رفت.

 

بناهاي خشتي به سادگي از اين غائله به دور ماندند، در حقيقت اين بناها از طريق مجموعه‌اي از خانه‌ها و گذرگاه‌هاي نزديك به هم كه در پرسپوليس كه توسط هرتسفلد كشف شد محافظت مي‌شدند كه به اعتقاد وي يكي از اتاق‌هاي اين مجموعه آتشكده‌اي بود كه بر اساس رسم قرباني در دوره‌هاي آغازين سلسله هخامنشيان بنا شده بود.برخي از اتاق‌هاي اين مجموعه اهميت خاص خودشان را داشتند.از نقطه نظر هرتسفلد كشف كتيبه‌هاي نذر شده نشان خدايان يونانيست كه جاي خدايان ايراني، زئوس مگيستوس به جاي اهورمزد، آپولون و هليوس به جاي ميترا، آرتميس و ملكه آتنا به جاي آناهيت كه نامي زنانه است را گرفته بودند. در چارچوب يك پنجره سنگي كه به يكي از اتاق‌هاي اين مجموعه تعلق دارد حجاري‌هايي از يك زن و مرد ديده مي‌شود كه دست‌هايشان را بالا‌ برده‌اند. به اعتقاد هرتسفلد نقش مرد نشانگر فراتادارا نگهبان و محافظ آتش است. احتمال مي‌رود كه اين عنوان متعلق به خدايان خيلي دور باشد كه خود را فاتحان سلطنت هخامنشي و شاهاني چون داريوش و اردشير مي‌دانند. اين عنوان فراتاراكا نيز خوانده مي‌شود كه معادل حاكم نيز هست. حجاري اين دو نقش بسيار خام و زمخت است و جزئيات صرفا" از طريق خطوط حكاكي شده قابل مشاهده است. اگرچه نمي‌توان اين سبك را يك شيوه قابل قبول در حكاكي نقوش دانست اما با اين وجود نقش مذكور به طور روشن و مشخص نشان‌دهنده كيفيت حجاري ايراني است. همانطور كه حجاري‌هاي دوره متاخر پارتيان هم اين نكته را اثبات مي‌كند. ظاهرا" تنها محتوا و مفاهيم و نه شكل براي اهداف به‌خصوص كه عمدتا" مذهبي بودند مهم بود. تنها آثار بر جاي مانده، مجسمه‌هاي بزرگ و خوش نقش برنز هستند خصوصا سر مردي كه آن را متعلق به آنتيوخوس مي‌دانند. اين آثار به جاي مانده به خوبي آثار كوچكتر برخاسته از هنر هلنيستي و پيكره‌هاي كوچك خدايان، استفاده و كاربرد گسترده فلز را در هنر اين دوره به نمايش مي‌گذارد. احتمالا‌" اين استفاده وسيع و گسترده از فلز نتيجه تخريب و ويراني آثار و بناهايي است كه از آنها محافظتي به عمل نيامده بود. بنابراين فلز دوباره در خاور نزديك باستان مداوم تر و همراه با عدم رعايت ارزش‌هاي هنري گذشته در ديگر نقاط دنيا هم استفاده شد.برخي از مفاهيم هنر سلوكي و ميراث مضاعف هلنيستي و سبك باستاني خاور نزديك و مضامين آن از مطالعه و بررسي آثار مهرها بر الواح اين‌دوره به‌دست مي‌آيد. مفاهيم اصلي اين كتيبه‌ها و حجاري‌ها استفاده از شكل نيم تنه يا تنها سر خدايان و قهرمانان يوناني است. تصاوير حكام سلوكي، ماسك‌ها، اشياي سمبوليك و نماديني چون 3 ركن آپولو يا خصوصا" لنگر نماد سلوكيان با هم توسط سلوكوس با سر اسب به مثابه سمبل وي به كار مي‌رفت. برخي مواقع سمبل‌هايي هم از نشانه‌هاي اهميت مذهبي يا زندگي روزمره هم وجود دارد كه عمدتا" حيوان و هيولا‌ هستند.امكان تشخيص دقيق ميان سبك هلنيستي و سبك سنتي خاور نزديك باستان چندان هم ساده نيست. سبك دومي عمدتا" با پرداختن به هيولا‌هايي چون بز ماهي كه تغيير‌اندك نماي كلي، ويژگي خاصش را از بابلي‌هاي جديد در گذار از هنر هخامنشيان به سلوكيان نشان مي‌دهد برجسته و قابل توجه است. روستوفسزف اشاره دارد كه مخلوقاتي چون بز ماهي يا خرچنگ، صورت‌هاي منطقه البروج هستند و نمايش آنها روي مهرها مي‌تواند نشانگر اهميت ستاره شناسي در زندگي بابلي‌هاي هلنيستي باشد.

 

هر چند كه اين نشانه‌ها بسياركهن هستند اما اينگونه تصور مي‌شود كه آنها در حقيقت مفهومي نجومي را در دوره هلنيستي بر ما عرضه مي‌دارند. در آن زمان ستاره شناسي شخصي هم شايد در بابل تحت تاثيرات هلنيستي و به عنوان گسترش نوين نشانه‌هاي سنتي ستاره شناسي و پيشگويي‌ها بر اين اساس كه تنها به شاه و در كل به كشور مرتبط بودند وجود داشت. بنابراين دانشي كه بينش دلا‌يل و علل رخدادهاي روي زمين را دست دهد به اعتقاد دانشمندان هلنيستي، گذار از عناصر خاورنزديك و يوناني را كه از فتوحات اسكندر ناشي مي‌شد را ثابت كرده و نشان مي‌دهد

 

اهورا بازدید : 102 چهارشنبه 13 بهمن 1389 نظرات (0)

هخامنشیان

(۳۳۰ - ۵۵۰ پیش از زادروز) نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» می‌رساندند که سرکردهٔ خاندان پاسارگاد از خاندان‌های پارسیان بوده‌است. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد فرو ساخت و سپس گرفتن لیدیه و بابل، پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.

به پادشاهی رسیدن پارسی‌ها و دودمان هخامنشی یکی از رخدادهای برجستهٔ تاریخ باستان است. اینان دولتی ساختند که دنیای باستان را به استثنای دو سوم یونان زیر فرمان خود در آورد. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌دانند. پذیرش و بردباری دینی از ویژگی‌های امپراتوری هخامنشی به شمار میرفت.

کشور و سرزمین

پارس‌ها مردمانی از ایل آریایی بودند که نمایان نیست از چه زمانی به فلات ایران آمده‌اند. آنان از ایل آریایی پارس یا پارسواش بودند که در سنگ‌نوشته‌های آشوری از سده نهم پیش از زادروز مسیح، نام آنان دیده می‌شود. پارس‌ها هم‌زمان با مادها به بخش‌های باختری ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان جای گرفتند. با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان پارس به خوزستان و بخش‌های مرکزی فلات ایران گسترش یافت.

پادشاهی کورش بزرگ

هرودوت و کتزیاس، افسانه‌های باورنکردنی درباره زادن و پرورش کورش بزرگ (۵۳۹-۵۹۹ پ. م) بازگو کرده‌اند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کورش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه دوم و مادر او ماندانا، دختر ایشتوویگو پادشاه ماد می‌باشد.

در سال ۵۵۳ پ.م. کوروش بزرگ، همهٔ پارس‌ها را بر علیه ماد برانگیخت. در جنگ بین لشکریان کوروش و ماد، چندی از سپاهیان ماد به کورش پیوستند و در نتیجه سپاه ماد شکست خورد. پس از شکست مادها، کورش در پاسارگاد شاهنشاهی پارس را پایه‌گذاری کرد، پادشاهی او از ۵۳۹-۵۵۹ پ.م. است.

کورش بزرگ که پادشاهی ماد را به دست آورد و برخی از استان‌ها را به وسیله نیروی نظامی پیرو خود ساخت، همان سیاست کشورگشایی را که هووخشتره آغاز نموده بود، ادامه داد.

کورش بزرگ دارای دو هدف مهم بود: در باختر تصرف آسیای صغیر و ساحل دریای مدیترانه که همهٔ جاده‌های بزرگی که از ایران می‌گذشت به بندرهای آن می‌رسید و از سوی خاور، تأمین امنیت.

در سال ۵۳۸ پ.م. کورش بزرگ پادشاه ایران، بابل را شکست داد و آن سرزمین را تصرف کرد و برای نخستین بار در تاریخ جهان فرمان داد که هر کس در باورهای دینی خود و انجام آیین دینی خویش آزاد است، و بدین‌سان کورش بزرگ قانون سازگاری بین دین‌ها و باورها را پایه‌گذاری کرد و منشور حقوق بشر را بنیان نهاد. کورش به یهودیان دربند در بابل، امکان داد به سرزمین یهودیه باز گردند که شماری از آنان به ایران کوچ کردند.

مرگ کورش بزرگ

در اثر شورش ماساژت‌ها که یک ایل ایرانی‌تبار و نیمه‌بیابان‌گرد و تیره‌ای از سکاهای آن سوی رودخانه سیردریا بودند، مرزهای شمال خاوری شاهنشاهی ایران مورد تهدید قرار گرفت. کورش بزرگ، کمبوجیه را به عنوان شاه بابل برگزید و به جنگ رفت و در آغاز پیروزی‌هایی به دست آورد. تاریخ‌نویسان یونانی در داستان‌های خود مدعی شده‌اند که ملکه ایرانی‌تبار ماساژت‌ها، تهم‌رییش[۲] او را به درون سرزمین خود کشاند و کورش در نبردی سخت، شکست خورد و زخم برداشت و بعد از سه روز درگذشت و این‌که پیکر وی را به پاسارگاد آوردند و به خاک سپردند. پس از مرگ کوروش بزرگ، فرزند بزرگ‌تر او کمبوجیه به شاهنشاهی رسید.       منبع:http://up.iranblog.com

 لطفا برای خواندن ادامه مطلب بر روی (ادامه مطلب )کلیک کنید

اهورا بازدید : 107 چهارشنبه 13 بهمن 1389 نظرات (0)

در این قسمت با مدیریت کشور به دست داریوش اگاه می شوید که بسیا بسیا جالب است

 

آشنايي با سامانه مديريت اداری داريوش بزرگ

سازماندهي و تشکيلات

شاهنشاهي بزرگ ايران،به تعدادي ساتراپي بزرگ ( استان يا ايالت ) تقسيم شده بود که در راس هر کدام يک ساتراپ (استاندار) قرار داشت. داريوش امپراتري ايران را به 23 ساتراپي و خشايارشا آن را (که اندکي بزرگتر شده بود) به 28 ساتراپي تقسيم کرده بود. براي نمونه از طريق مورخان يوناني ساتراپي سارد را مي شناسيم که روزگاري پايتخت فرمانروايي ليدي بود. اما سرزمين مرکزي ايران، يعني پارس، بدون ساتراپ بود و شخص شاه بر آن حکومت مي کرد.از مقامها و مشاغل نظام اداري در تشکيلات داريوش ، مقامها و مشاغل عمده عبارت بودند از:

الف: رئيس تشريفات

ب: قائم مقام رئيس تشريفات

ج: خزانه دار

د: کاخ دار

هـ : نمايندگان محلي دولت

و: ساير مشاغل دولتي، مانند: بازرسان ، سفيران ، نيزه داران، نگهبانان ، منشي‌ها، ماموران ماليات گير، پيکها و چاپارها، و تعدادي مشاغل رده پايين تر.

مشاغل و دستمزدها

در جهان باستان که برده داري رواج داشت، در بسياري از کشورها از اين برده‌ها در مزارع بزرگ يا ساخت بناهاي عظيم استفاده مي كردند. ليکن به گواهي اسناد تاريخي، ايرانيان( پارسها، پارتها و ساير اقوام ايراني) با وجود پيروزيهاي عظيمي که در دوران هخامنشي، اشکاني و ساساني نصيب آنها شده بود، از بند کشيدن اقوام مغلوب و روانه کردن مردان، زنان و فرزندان آنها به بازارهاي برده فروشي خود داري مي کردند. به همين دليل براي اغلب فعاليتهاي خود در زمينه کشاورزي، دامداري و ساختمان سازي دستمزد مي‌پرداختند . اسناد به جا مانده از بنا کردن تخت جمشيد در زمان داريوش کبير و خشايارشا به خوبي اين موضوع را نشان مي دهد. به عبارت ديگر، بر خلاف تصور نادرستي که تخت جمشيد را ساخته دست بردگان و يا اسراي جنگي مي دانستند، مطالعه اسناد تاريخي نشان مي دهد که اين بناي عظيم توسط کارگراني ساخته شده که همگي دستمزد مي گرفتند و چگونگي سازماندهي و ميزان دستمزد آنها ( متناسب با زمان خود) بسيار هم پيشرفته بوده است. در سطور زير بعضي از مشاغل و ميزان دستمزد هر يک از روي الواح موجود در خزانه تخت جمشيد، استخراج و ثبت شده است.

مشاغل موجود در تخت جمشيد

در بخش سازماندهي و تشکيلات، برخي از مقامها و مشاغل دولتي را ذکر کرديم. از جمله ساير مشاغلي که در تخت جمشيد موجود بوده اند، مي توان از: خياطان، نقره کاران، زرگران، مبل‌سازان، ظريف کاران، کارکنان تهيه مواد، خدمتکاران، پرستاران کودکان، نقاشان ساختمان، برزگران، آشپزها، باغبانان، سفالکاران، آهنگران ، مهترها، نخ ريس ها، روغن سازان، شربت سازان، و کاتبان نام برد.جالب اين است که سرپرستي همه کارگاههاي توليدي لباس در تخت جمشيد هميشه با يک زن بود که بالاترين حقوق را در ميان کارکنان اين کارگاهها، دريافت مي کرد.

دستمزدهاو نحوه پرداخت دستمزدها

به نظر مي رسد که خوراک عمده مردم ايران در زمان داريوش، نان جو بوده است . به همين دليل مزد کارکنان غالباً به صورت جنسي پرداخت مي شد که به طور عمده ترکيبي از جو همراه با ميوه و گوشت بوده است. مبناي محاسبه ميزان جو واحدي به نام بن بود. هر بن ده دقه و هر دقه معادل 97% ليتر امروزي (تقريبا معادل يك كيلوگرم جو) حجم داشت . به اين ترتيب هر بن معادل يک ليتر مي شد.

از آنجا که پرداخت حقوق به شکل کالا دشوار بود، از اواخر سلطنت داريوش کبير پرداخت نقره به عنوان بخشي يا تمام حقوق متداول شد. 1. رئيس تشريفات، يکي از کارمندان خود را نزد خود مي خواند و دستور لازم را مي دهد. 2. سپس آن کارمند به سازمان دربار مي‌رود و خود را به رئيس سازمان معرفي مي کند‌. 3. رئيس سازمان يکي از منشي‌ها را مي‌خواهد و دستور نوشتن متن لازم را به او مي دهد . 4. منشي متن را به فارسي باستان ديکته مي‌کند. 5. دستيار او با قلم مخصوص، متن مورد نظر را به خط ميخي عيلامي بر روي لوح مي نويسد. 6. منشي متن را کنترل مي‌کند و دقت دارد که همه چيز برابر نظم خاص خودش پيش برود. 7. در پايان براي اطمينان خاطر، مي خواهد که به نوشته اضافه شود که دستور تهيه لوح از چه کسي صادر شده است. مثلا در پايان يکي از اسناد چنين آمده است : " انزوکه اين را نوشته است ، او ماموريت نوشتن را از ننا ايدين دريافت کرده و ورازه در جريان امر قرار داشته است."

ميزان دستمزد

غير از درباريان که به طورعمده حقوق زيادي مي گرفتند، حقوق ساير افرادي که براي دولت کار مي کردند منصفانه به‌نظر مي رسد. تفاوت دستمزد در ميان آنها زياد نيست و براي کارگران سنگين، زنان، و افرادي که حداقل دستمزد را مي گرفتند پرداختهاي جبراني پيش بيني شده بود تا ميزان آسيب پذيري آنها را کاهش دهد. در سطور زير به بعضي از آنها اشاره مي‌کنيم:

لطفا برای خواندن ادامه این مطلب بر روی  (ادامه مطلب)کلیک کنید

اهورا بازدید : 139 جمعه 08 بهمن 1389 نظرات (0)

           مادها

مادها قومی آریایی نژاد بودند که در آغاز قرن هفتم تا پایان قرن هشتم پیش از میلاد دولت ماد را تاسیس نمودند.

آنها سرزمین ماد را به دو قسمت تقسیم کردند:

نخست ماد بزرگ که مشتمل بر نواحی مرکزی و غربی ایران تا حدود کردستان و کوههای زاگرس می گشت و به آن گاهی مادراگیانا که ری و اطراف آن را در بر داشت نیز اطلاق می کردند.
دوم ماد کوچک که شامل آذربایجان می گشت. نام قوم ماد و کشور ایشان مکرر در کتیبه های آشوری آمده است.
حاکمان ایشان در اوایل کار دست نشانده ی دولت بزرگ آشور بودند و به پادشاهان آن باج می دادند.



دولت ماد شکل می گیرد

بنیانگذار دولت ماد امیری به نام دیااکو است.
وی در آغاز مردی دهقان بود و چون رفتار و کرداری نیک داشت و به عدالت در میان مردمان رفتار می کرد ، مردم او را به پادشاهی برگذیدند. وی همدان را به پایتختی خود اختیار کرد و در آن بر روی تپه ی هفت قلعه ی تو در تو ساخت و هر یک را به رنگ مخصوصی در آورد.
نام این شهر در کتیبه های آشوری آمادانه آمده و چون آشوریها مادها را آمادا می خواندند لفظ آنه در آخر این کلمه ، پسوند مکان است و بنا بر این یکی از نظرات بر این است که همدان به معنی جایگاه و محل مادها می باشد. همدان را به زبان پارسی هخامنشی ( هگمتانه ) می گفتند.

دیااکو پنجاه سال بر قوم خود حکومت کرد ودر این مدت به متحد ساختن طوایف پراکنده ی مادی پرداخت ملی چمن آشوری ها بر ایران تسلط داشتند از اتحاد اقوام ایرانی نا را ضی بودند ، دیا اکو را از حکومت برداشته و او را به شام تبعید کردند.

بعد از او پسرش فرورتیش بر تخت پادشاهی نشست. در صدد اتحاد با دولت اورارتو بر ضد آشور افتاد ولی در نبرد مقابل سپاه جنگ آزموده ی آن دولت تاب مقاومت نیاورد و شکست خورده در میدان نبرد کشته شد.


دولت ماد در اوج قدرت

هووخشتره بزرگترین پادشاه ماد است. از شکست پدرش در برابر آشور درس عبرت گرفت و دانست که باید به فکر آماده کردن ارتشی منظم باشد.


پس از تشکیل سواره نظامی نیرومند بر آن شد که کشور ماد را از تسلط آشوریان برهاند. از این رو به آشور تاخت و


تسخیر نینوا: هووخشتره پس از راندن سکها با کمک نبوپولاس سارفرمانروای بابل ، که از طرف غرب آشور را مورد حمله قرار داده بود ، ازطرف مشرق به کشور آشور حمله آورد و نینوا را محاصره کرد.
ساراکوس پادشاه آشور چون دید در مقابل حمله ی ماد ها تاب مقاومت ندارد ، خود و خانواده اش را بسوخت و این شهر نامی که یکی از شهر های بزرگ دنیای قدیم بود در سال 612 ق.م به دست ایرانیان مادی سقوط کرد و

د.


پس از تشکیل سواره نظامی نیرومند بر آن شد که کشور ماد را از تسلط آشوریان برهاند. از این رو به آشور تاخت و پایتخت آن کشور را که نینوا نامیده می شد و در نزدیکی کشور موصل امروزی بود محاصره کرد. نزدیک بود که شهر سقوط کند که ناگهان خبر رسید که آریاهای نیمه وحشی سکایی از دربند های قفقاز گذشته و به آذربایجان تاخته اند. هووخشتره محاصره ی نینوا را رها کرده و به جلوی آنها شتافت.
در شمال دریاچه اورمیه نبرد سختی با آنان کرد ولی شکست خورد.
سپس سکها آذربایجان و آسیای صغیر را تا دریای مدیترانه در زیر سم ستوران خود درنوردیدند و در همه جا به غارت وکشتار پرداختند. سکاها مدت بیست و هشت سال در کشور ماد تسلط داشتند تا اینکه هووخشتره ، مادیس سردار ایشان را با گروهی از سرداران آنان به مهمانی دعوت کرد و در حال مستی همه ایشان را کشت و لشکر آنان را از ایران براند. این سکها همان آریاهای نیمه وحشی شمال بودند که در داستانهای ملی تورانی خوانده شده اند.


تسخیر نینوا: هووخشتره پس از راندن سکها با کمک نبوپولاس سارفرمانروای بابل ، که از طرف غرب آشور را مورد حمله قرار داده بود ، ازطرف مشرق به کشور آشور حمله آورد و نینوا را محاصره کرد.
ساراکوس پادشاه آشور چون دید در مقابل حمله ی ماد ها تاب مقاومت ندارد ، خود و خانواده اش را بسوخت و این شهر نامی که یکی از شهر های بزرگ دنیای قدیم بود در سال 612 ق.م به دست ایرانیان مادی سقوط کرد و دولت نیرومند و ستمگر آشور از روی زمین بر افتاد.



زبان مادها

از پادشاهان ماد تا کنون هیچ گونه نوشته و کتیبه ای بدست نیامده است ولی آنچه محقق است آن است که زبان مادی که زبان شمال ایران بوده است با زبان ایرانیان دوره ی بعد که پارسی باستان یا زبان جنوب ایران باشد ، تفاوت فاحشی نداشته است. هرگاه زبان مادها که بخش بزرگی از ایران را تا حدود خراسان را در دست داشته اند با زبان پارسی هخامنشی تفاوتی کلی می داشت ، هر آینه داریوش و دیگر پادشاهان هخامنشی در کتیبه های خود که آنها را به سه زبان پارسی باستان و آشوری و عیلامی نوشته اند زبان مادی را هم می افزودند تا بخش بزرگی از کشور ایران از فهم آن نوشته ها بی خبر و محروم نمانند. تنها اختلافی که در میان زبان مادی و پارسی بوده اختلاف لهجه است.

اهورا بازدید : 141 جمعه 08 بهمن 1389 نظرات (0)

            متن کتیبه کوروش

اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سرگذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.
من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد.
من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت وبه او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.
تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.
من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغل را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.
من اعلام می کنم که هر کس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد و مجازات برادر گناهکار و بر عکس به کل ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر می شود فقط مقصر باید مجازات گردد نه دیگران.
من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.
از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و و بابل و ملتهای ممالک اربعه بر عهده گرفته ام موفق گرداند.

 

اهورا بازدید : 134 جمعه 08 بهمن 1389 نظرات (0)

آریایی

آریا ، نامی است که نیاکان مشترک اقوام ایرانی و هندی (مردمان شمال هند) (آنان که به زبان‌های هند و ایرانی سخن می‌گفتند) خود را بدان معرفی می‌کردند و آن را به معنی شریف، اصیل و آزاده و بسیار نجیب دانسته‌اند. کسی که وابسته و از تبار قوم آریا باشد آریایی، آرین یا آریان می‌نامند.

نام ایران نیز از این ریشه مشتق شده‌است. نمونهٔ این اشاره‌ها را می‌توان در اوستا، سنگ‌نبشته‌های هخامنشی و متن‌های کهن هندو دید. مورخان قدیم از آن نام برده و هرودوت و بطلمیوس چند قوم را به نام آریایی یاد کرده‌اند. پژوهش گسترده در پیرامون این واژه انجام شده و اختلافات بسیاری به میان آمده‌است.

بایسته‌است یادآوری گردد که واژهٔ آریا پیش از این، به گونه‌های دیگر، از جمله اَری āri به معنای فلات نشین در زبان هندوآریایی کهن و ارتَه در زبان‌های میان رودان به کار رفته‌است. در هزارهٔ سوم پ.م. نیز به واژگان فراوانی که هر یک به گونه‌ای با واژهٔ اَری در آمیخته‌اند، برمی خوریم.

در سدهٔ نوزدهم، پس از آنکه زبان‌شناسان زبان‌های هندوایرانی و اروپایی را هم‌ریشه یافتند، برخی از اروپاییان واژهٔ آریایی را به معنای کسی که به زبانی هندواروپایی سخن می‌گوید به کار بردند. در سال‌های پایانی سدهٔ نوزدهم و آغاز سدهٔ بیستم، در آلمان و انگلیس، برخی این واژه را برای توصیف مردم شمال اروپا و اقوام ژرمن به کار می‌بردند. این کاربرد نو از این واژه، پس از جنگ جهانی اول، دست‌مایهٔ گروه‌های نژادپرست آلمانی و به‌ویژه حزب نازی شد.

لطفا برای خواندن ادامه مطلب بر روی (ادامه مطلب )کلیک کنید

اهورا بازدید : 120 چهارشنبه 06 بهمن 1389 نظرات (1)

تاریخ از نگاه من

تاریخ از نگاه من یک سرنوشت است که همه به دست تاریخ سپرده می شوندو فراموش می شوند چه انسان هایی که از نیکی ان ها در تاریخ یاد می کنند و چه زیادنند کسانی که از بدی و ظلم ان ها در تاریخ یاد میکنند

ما در پیر ترین کشور جهان از نظر سن هستیم. و نباید از تاریخ کشورمان اگاه باشیم ؟ نباید بدانیم چه کسانی بر حکومت این سامان پهناور نشسته و رفته اند؟نباید بدانیم چه کسانی به این دیار وسیع خدمت کرده اند؟

بی شمارند شاهان بزرگی که بر ایران حکومت کرده اند از کوروش کبیر که به نظر من بزرگ ترین پادشاه ایران است، و به ایران خدمت کرده است تا مظفرالدین شاه قاجارکه فقط به فکر خود و خوش گذرانی هایش است و نه تنها به ایران خدمت نکرده است بلکه ضرر های فراوانی نیز به ایران زد.

فراوانند امیرکبیر هایی که شاه نبوده اند ولی خدمت کرده اند فراوانند ستارها وباقرهایی که برای ازادی پیروزی دین اسلام قیام کرده اند و حال یادگار و ارثی که از این مردان بزرگ برما ایرانیان مانده است سربلندی وافتخاراست.وفراوان بودند مظفرالدین هایی که مایه ننگ سرزمین پارس بوده و هستند و اینک تنها یادگاری که از این مردان بر ما مانده است ننگ و ابروریزی است .

ما همگی به دست تاریخ سپرده می شویم و چه خوب است در تاریخ ازما به خوبی یاد کنندبی شمار است تعداد کسانی که مرده اند و برای همیشه از دنیا نابود شد اند و همچنین فراوان است تعداد کسانی که مرده انند اما همیشه زنده اند، از این مردان اثاری بر ما مانده است که ما همیشه به خوبی از انان یاد می کنیم و درود می فرستیم . مانند شاعران ،ریاضی دانان،دانشمندان و...که بر این سرزمین امده و رفته اند..

پس ما همیشه باید سعی کنیم در طول زندگی اثر ارزشمند و گران بها نه پول و ثروت بلکه علم ، دانش ، خدمت و... از خودمان بر جای بگزاریم تا ایندگان از ما به خوبی وباسربلندی یاد کنند.........................................................وبی پایان است داستان تاریخ!!!!!!

 

درباره ما
این وبلاگ برای اگاهی زیاد از تاریخ سرزمین پارس برای شما بازدید کنندگاان ساخته شده است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 1,970
  • کدهای اختصاصی
    ابزار نمایش رتبه گوگل یا پیج رنک ,

    .

    , .


    http://www.delal.ir/ppicads/1287252073.jpg) تصویر شماره شش) AAAAAAAAAAAABBBBBBBBBBBBBBBBBBBBCCCCCCCCCCCCCCCCCCCCDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDGERSFV5432634/%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87%20%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4.jpg) عکس شماره هفت)
    برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


    دریافت كد گالری عكس در وب